دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
خوابگاه دانشجویی و آسیبهای اجتماعی دختران (مورد مطالعه: خوابگاههای دانشجویی دانشگاههای دولتی)
7
36
FA
سید حسین
سراج زاده
دانشیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
serajsh@yahoo.com
کرم
حبیبپور گتابی
0000-0002-5691-8641
استادیار جامعهشناسی دانشگاه خوارزمی
karamhabibpour@yahoo.com
10.22059/ijsp.2020.76166
بحث تأثیر فضای خوابگاه دانشجویی بر شیوع و تعمیق آسیبهای اجتماعی در بین دانشجویان، همواره یکی از بحثهای مهم و البته همچنان باز است که هنوز پاسخ واحدِ روشن و مورد اجماعی در باب این تأثیر وجود ندارد. مقالة حاضر با مسئلهسازی این موضوع، با ترکیبی از روشهای کمّی (پیمایش با تکنیک پرسشنامه) و کیفی (تحلیل محتوای کیفی با تکنیک مصاحبة عمیق نیمه ساختاریافته و بحث گروهی متمرکز) در قالب طرح متوالی تبیینی به بررسی شیوع و دامنة آسیبهای اجتماعی در بین 2500 نفر از دانشجویان دختر ساکن در خوابگاههای دانشجویی در 10 منطقة دانشگاهی و 22 دانشگاه تحت پوشش وزارت علوم، تحقیقات و فناوری در سطح کشور پرداخته است. یافتهها نشان داد که در مجموع، میزان شیوع آسیبهای اجتماعی در بین دانشجویان دختر خوابگاهی، در حد پایین است و شکل آسیبهای اجتماعی در بین آنان، عمدتاً مربوط به امر جنسی و از نوع روابط دوستی است (رابطة دوستی، رابطة جنسی و پارتی)؛ بهطوریکه میزان شیوع رابطه با جنس مخالف در بین دانشجویان بالاست و حدود یک چهارم دانشجویان این رابطه را تجربه کردهاند. علاوهبراین، شایعترین مواد دخانی مصرفی در بین دانشجویان، ابتدا قلیان و سپس سیگار، مشروبات الکلی، موادّمخدر و پیپ بود. نتایج تحقیق، گرچه بر میزان بالای شیوع رابطة دانشجویان دختر با جنس مخالف دلالت دارد، اما گویا بخش اعظم این تجربه مربوط به زمان قبل از ورود به دانشگاه بهطور عام و خوابگاه بهطور خاص بوده و در نتیجه فضای دانشگاهی و خوابگاهی سهم جزئی در این زمینه داشته است.
دانشگاه,خوابگاه دانشجویی,آسیبهای اجتماعی,رابطه با جنس مخالف,مصرف دخانیات
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76166.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76166_9b0889d5775f11e94197e395d8d4bfb1.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
جامعۀ اطلاعاتی و جرائم نوظهور: تلاشی جامعهشناختی در تبیین قربانیان تعرض سایبری در شهر تهران
37
62
FA
محمد
توکل
استاد گروه جامعهشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
mtavakol@ut.ac.ir
محمدعلی
فاطمی نیا
دکتری جامعه شناسی دانشگاه تهران و مدرس دانشگاه
fateminia.s@ut.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76167
توسعۀ جامعۀ اطلاعاتی با خود تحولات فراوانی را بهدنبال داشته است که ازجمله میتوان به گسترش فضای سایبری و شکلگیری انواع جدیدی از انحرافات و جرائم سایبری اشاره نمود. یکی از این جرائم، که دامنۀ وسیعی دارد، تعرض سایبری است. سازمانها و نهادهای رسمی درخصوص این نوع جرم دادههای دقیقی ارائه نمیکنند. همچنین به دلیل نظام ارزشی حاکم بر کشور، بسیاری از این نوع جرائم به نهادهای مربوطه گزارش نمیشوند. بنابراین، برای غلبه بر این محدودیت، رویکرد نظری بزهدیدهشناسی براساس نظریۀ فعالیت روزمرۀ فلسون مبنای تحقیق قرار گرفته است که برآوردی دقیقتر از این جرم ارائه دهد. این جرم به دلیل ماهیت تعاملی آن در میان افرادی که از دو جنس متفاوت هستند رخ میدهد. انواع تعرض سایبری که موضوع این پژوهش بوده است تهدید، سرقت اطلاعات و هویت، نشر اکاذیب و مزاحمت میباشد. روش تحقیق این پژوهش پیمایش بزهدیدهشناسی است که باهدف کشف نرخ وقوع این جرم و تحلیل علل آن میباشد و در میان شهروندان بالای 15 سال شهر تهران، که در هفته حداقل یک ساعت کاربر اینترنت هستند، انجام شده است. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که در حدود 8.9 درصد کاربران تهرانی حداقل یک بار مورد تعرض قرار گرفتهاند. بنابراین، میتوان گفت تعرض سایبری مسئلهای اجتماعی است که در فضای مجازی در حال رخ دادن است. تحلیل یافتهها بیانگر آن است که سبک زندگی آنلاین قربانیان بر میزان و کیفیت رخداد تعرض سایبری اثرگذاری معناداری دارد. ازجمله عوامل اثرگذار بر قربانی شدن تعرض سایبری تغییر ارزشها در فضای سایبری و کاهش کنترل اجتماعی است که کنارهگیری اخلاقی و کاهش خودکنترلی افراد را بهدنبال دارد. این فرایند درنهایت، موجب افزایش رؤیتپذیری و رفتارهای ریسکپذیرانۀ افراد میشود که شرایط قربانی شدن آنها را فراهم میکند.
جرائم سایبری,تعرض سایبری,تغییر ارزشها,کنترل اجتماعی,رؤیتپذیری و ریسکپذیری
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76167.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76167_ed5eb2b450c510aac9a658046054c555.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
زمینهها و فرایندهای شکلگیری زیست غیررسمی زبالهگردی: مطالعۀ موردی کارگران افغانستانی در تهران
63
95
FA
مریم
ایثاری
دانشجوی دکتری جامعهشناسی، دانشگاه تربیت مدرس
maryam.isari@modares.ac.ir
علیرضا
شجاعی زند
دانشیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه تربیت مدرس
shojaeez@modares.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76168
پژوهش حاضر با هدف شناسایی زمینهها و فرایندهای شکلگیری زیست غیررسمی زبالهگردی در میان کارگران افغانستانی در تهران انجام شده است. روش این پژوهش مطالعۀ موردی است و از ابزارهای گوناگون مشاهده و مصاحبه در کنار تحلیل اسناد استفاده شده است. نمونهگیری به شیوۀ هدفمند ترکیبی صورت گرفته است و مجموعاً با 57 نفر از مدیران و کارشناسان شهری، پیمانکاران، گاراژداران، سرکارگران، زبالهگردهای افغانستانی و مطلعین مصاحبه انجام شد. نتایج نشان داد عوامل گوناگونی در سطح کلان، میانه و خرد زمینهساز حضور زبالهگردهای افغان در ایران و زیست غیررسمی آنان در شهر تهران است. عوامل اقتصادی و سیاسی وابسته به کشور افغانستان، عوامل فرهنگی و خانوادگی کارگران هراتی، قوانین مرتبط با اتباع شامل محدودیت فضایی برای تردد و محدودیت اشتغال در ایران، شرایط کاری و مناسبات درون شغلی در میدان زباله، عوامل مرتبط با نقش حکمروایی هیبریدی شهری و عدم منزلت اجتماعی این شغل نزد ایرانیان ازجمله این مواردند. یافتهها همچنین نشان داد درمجموع، چند الگوی مختلف زبالهگردی براساس جغرافیای اسکان غیررسمی و تنوع شراکت اقتصادی با پیمانکاران در میان زبالهگردهای افغانستانی در شهر تهران قابل ردیابی است. چهار الگوی اقتصاد غیررسمی شامل برونسپاری مجدد، شراکت درصدی، کارفرمایی حداکثری و عدم شراکت با پیمانکار شناسایی شد. مدلهای مختلف شراکت اقتصادی دلالتهای گوناگونی برای مناسبات قدرت میان زبالهگردها، نیروهای واسط و پیمانکاران دربردارد. بهطوریکه در مدل برونسپاری مجدد و عدم شراکت، پیمانکاران کمترین قدرت و نیروهای واسط بیشترین قدرت را دارند. همچنین در مدل کارفرمایی حداکثری زبالهگردها کمترین خودگردانی و پیمانکاران بیشترین قدرت را دارند. نتایج این پژوهش، پیوند ناگسستنی میان عرصههای رسمی و غیررسمی را آشکار کرد و نشان داد عرصۀ غیررسمی بیش از آنکه مسئلهای توسعهای باشد، امری مرتبط با حکمروایی شهری و اقتصاد سیاسی شهر است.
زبالهگردی,اسکان غیررسمی,اقتصاد غیررسمی,حکمروایی هیبریدی شهری,خودگردانی
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76168.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76168_563b114c8d9dc23e6b2215c1805fb8c1.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
مسئلۀ اجتماعی مهاجرت از افغانستان: تمایلات و عوامل پشتیبان
97
118
FA
رسول
صادقی
0000-0002-7024-2924
دانشیار جمعیتشناسی دانشگاه تهران و محقق مؤسسه مطالعات و مدیریت جامع و تخصصی جمعیت کشور
rassadeghi@ut.ac.ir
عبدالله
محمدی
دانش آموخته کارشناسیارشد جمعیتشناسی دانشگاه تهران و دانشجوی مطالعات قومی و مهاجرتی دانشگاه لینکوپینگ، سوئد
ab.puya@gmail.com
محمدجلال
عباسی شوازی
استاد جمعیتشناسی دانشگاه تهران
mabbasi@ut.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76169
چرایی مهاجرت مردم به خارج از کشور و تبیین آن در چارچوب رویکردهای اقتصادی، عوامل جاذبه و دافعه و دوگانۀ فقر و مهاجرت همواره مورد توجه مطالعات مهاجرتی بوده است. مهاجرت در میان مردم افغانستان، سنتی دیرینه دارد، بااینحال، طی چند دهۀ اخیر، این جریانهای مداوم مهاجرت و بازگشت، شکلی جمعی و مقیاسی بیسابقه گرفتهاند. این مقاله بهدنبال تبیین مسئلۀ اجتماعی مهاجرت از افغانستان با تأکید بر تمایلات و عوامل پشتیبان است. عوامل بررسیشده در سه سطح خُرد (ویژگیهای فردی)، میانه (شبکههای فراملی) و کلان (درک فرد از شرایط اقتصادی، اجتماعی و سیاسی کشورهای مبدأ و مقصد) قرار دارند. روش مطالعه کمّی و مبتنی بر پیمایش است و دادهها از طریق پرسشنامه در میان 850 نفر 18 ساله و بالاتر، که به شیوۀ نمونهگیری چندمرحلهای انتخاب شده بودند، گردآوری شده است. نتایج نشان داد که نگرش افراد به وضعیت اقتصادی، اجتماعی و سیاسی افغانستان در سطح کلان و شبکههای فراملی مهاجرتی در سطح میانی، اثر معناداری بر تمایل به مهاجرت دارند. در سطح خرد و در میان ویژگیهای جمعیتی، نیز متغیرهای سن، تحصیلات و قومیت بیشترین اثر را بر تمایل مهاجرت دارند. ازاینرو، از این مقاله میتوان چنین نتیجهگیری کرد که نگرش منفی به شرایط فعلی و آیندۀ افغانستان، فرهنگ مهاجرتی و همچنین دیاسپورا و شبکههای مهاجرتی فراملّی افغانستانی در کشورهای همسایه، ازجمله ایران، نقش زیادی در شکلگیری مهاجرت به خارج در میان ذهنیت افغانستانیها دارند.
مسئله اجتماعی مهاجرت,تمایل به مهاجرت,شبکههای فراملی,وضعیت سیاسی,قومیت,افغانستان
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76169.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76169_48edec819b826f891ecec499fc6a8368.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
بررسی میزان تمایل به مهاجرت جوانان از استان خوزستان: مسائل متعاقب و عوامل زمینهساز
119
143
FA
داود
شهپری ثانی
کارشناس ارشد جمعیتشناسی دانشگاه تهران
davoudshahpari@yahoo.com
محمد
میرزایی
استاد گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران
mohamadmirzaee@yahoo.com
حسین
محمودیان
دانشیار گروه جمعیتشناسی دانشگاه تهران
hmahmoud@ut.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76170
مهاجرت، بهعنوان یکی از عوامل اصلی پویایی جمعیت، سبب تحولات جمعیتی، اجتماعی و اقتصادی مهمی در مبدأ و مقصد میشود. استان خوزستان ازنظر جابهجایی جمعیت در نیمقرن اخیر، با تغییرات زیادی روبرو بوده است؛ بهطوریکه بعد از استان تهران، بیشترین درصد مهاجران خارجشده را داشته است. این مطالعه بهمنظور شناخت تمایل به مهاجرت جوانان و عوامل مؤثر بر آن در استان خوزستان و با استفاده از روش توصیفی_تحلیلی اجرا شده است. چارچوب نظری تحقیق با استفاده از نظریات جذب و دفع، نظریۀ سرمایۀ انسانی و نظریۀ محرومیت نسبی تدوینشده و مدل تجربی تحقیق با استفاده از آنها و تحقیقات تجربی پیشین پیشنهاد گردیده است. با استفاده از شیوۀ نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای، 5 شهرستان انتخابشده و تعداد 385 نفر از جوانان ساکن در استان به روش نمونهگیری تصادفی مورد بررسی قرار گرفتهاند. اطلاعات موردنیاز با استفاده از پرسشنامه بهدستآمده و تجزیهوتحلیل اطلاعات با استفاده از نرمافزار آماری spss صورت گرفته است. نتایج نشان داد بالای 77 درصد جوانان، در صورت فراهم بودن شرایط و امکانات، تمایل دارند به مکانی غیر از استان خوزستان مهاجرت نمایند. نگرش به دافعۀ مبدأ، نگرش به جاذبۀ مقصد، محرومیت نسبی و تحصیلات بر تمایل به مهاجرت جوانان استان خوزستان تأثیرگذار هستند. بیشترین درصد تغییرات تمایل به مهاجرت جوانان ناشی از عوامل دافعۀ منطقۀ مبدأ است که نشاندهندۀ اهمیت و مهم بودن عوامل دافعه در استان خوزستان نسبت به عوامل جاذبۀ سایر مناطق و احساس محرومیت نسبی در نزد جوانان استان خوزستان است.
تمایل به مهاجرت,دافعۀ مبدأ,جاذبۀ مقصد,محرومیت نسبی,استان خوزستان
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76170.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76170_1f5f4a534d4bc811e7713fd43e1a6769.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
بررسی احساس منزلت اجتماعی سالمندان: مقایسۀ سالمندان مقیم در مراکز نگهداری شهر مشهد با سالمندان غیرمقیم
145
165
FA
مجید
فولادیان
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد
fouladiyan@um.ac.ir
آرمین
امیر
استادیار مطالعات فرهنگی، دانشگاه علامه طباطبایی
armin.amir@atu.ac.ir
زینب
فاطمی امین
دکتری جامعهشناسی توسعة اقتصادی دانشگاه فردوسی مشهد
z.fatemiamin@mail.um.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76171
هرم سنی جمعیت در ایران روندی معکوس دارد؛ بهطوریکه در سالهای آینده جمعیت ایران به سالمندی متمایل خواهد شد. بنابراین، هدف از انجام پژوهش حاضر، شناسایی وضعیت منزلت اجتماعی سالمندان و مقایسهای میزان آن در دو گروه از سالمندان، یعنی سالمندان مقیم و غیرمقیم در مراکز نگهداری سالمندان در شهر مشهد است. فرضیۀ اصلی تحقیق عبارت بود از اینکه بین گروه سالمندان مقیم در مراکز نگهداری سالمندان و گروه سالمندان غیرمقیم در این مراکز، از نظر احساس منزلت اجتماعی تفاوت وجود دارد. برای بررسی و ارزیابی این فرضیه از «روش علّی-مقایسهای» استفاده شد. ابتدا با 276 فرد مقیم در مراکز نگهداری سالمندان شهر مشهد که توانایی پاسخگویی به سؤالها را داشتند مصاحبه شد و پرسشنامۀ تحقیق تکمیل شد. سپس، براساس ویژگیهای زمینهای آن گروه ازجمله سن، جنس، شغل و ...، گروه همتا با تعداد نمونة 283 نفر از بین شهروندان مشهدی غیرمقیم در مراکز نگهداری سالمندان با همان پرسشنامه بررسی شدند و تحلیل مسیر انجام شد. دیگر سازههای این تحقیق عبارت بودند از: احساس عزتنفس، احساس ناامیدی، احساس خوشبختی و رضایت از خدمات مراکز نگهداری.نتایج پژوهشنشان داد که احساس منزلت اجتماعی بهعنوان شاخص سنجش سلامت اجتماعی سالمندان تحتتأثیر سه شاخص سلامت روانی آنان یعنی احساس تنهایی، احساس عزتنفس و احساس خوشبختی است. برمبنای نتایج پژوهش، رضایت از خدمات مرکز متغیری است که بر احساس منزلت اجتماعی سالمندان مقیم در مراکز نگهداری، اثرگذاری بیشتری دارد. درمورد سالمندان غیرمقیم، بیشترین اثر به احساس ناامیدی مربوط است. احساس ناامیدی بهطور مستقیم تأثیر زیادی بر سایر متغیرهای موردبررسی میگذارد و از طریق آنها متغیر احساس منزلت اجتماعی را تحتشعاع میگذارد. در نتیجهگیری این پژوهش باید گفت که احساس منزلت اجتماعی سالمندانی که در مراکز نگهداری سالمندان زندگی میکنند، بهطور معناداری کمتر از سالمندانی است که در کنار شهروندان دیگر ادامۀ حیات میدهند. از طرفی، رضایت از خدمات مرکز نقش مهمی در احساس منزلت اجتماعی سالمندان مقیم در مراکز نگهداری دارد.
احساس منزلت اجتماعی,احساس خوشبختی,احساس عزتنفس,احساس ناامیدی,رضایت از مراکز نگهداری سالمندان
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76171.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76171_46cc10cd0a304cee84be1b0476278a80.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
فهم مسئلۀ ازدواج در دوران کودکی از نگاه کودک-زنانِ ازدواجکردۀ خراسانی
167
194
FA
عهدیه
اسدپور
دانشجوی دکتری بررسی مسائل اجتماعی ایران، دانشگاه الزهرا (س
ahdiehasadpour7503@gmail.com
افسانه
کمالی
استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا (س
a.kamali@alzahra.ac.ir
خدیجه
سفیری
استاد گروه علوم اجتماعی دانشگاه الزهرا (س
kh.safiri@alzahra.ac.ir
10.22059/ijsp.2020.76172
پژوهش حاضر در پی فهم مسئلۀ ازدواج در دوران کودکی و علل و زمینههای آن از نگاه کودک-زنان ازدواجکرده است. برای رسیدن به هدف مذکور از روش تحلیل تماتیک استفاده شد. اطلاعات از میان کودک-زنانِ استان خراسان رضوی (شهرهای گناباد، بردسکن، تربت حیدریه و بجستان)، که در سنین کودکی ازدواج کرده بودند و هنوز هم زیر 18 سال داشتند، جمعآوری شدند. درمجموع 41 نفر مورد مصاحبه قرار گرفتند. در مرحلۀ کدگذاری باز 39 مفهوم بهدست آمد که در قالب 27 زیرمقولۀ فرعی و 20 زیرمقولۀ اصلی دستهبندی شدند. نهایتاً زیرمقولههای اصلی تحقیق در قالب 7 عنوان اصلی مقولهبندی شدند تا تصویری کلان از وضعیت مفهومی ازدواج دختران در دوران کودکی بهدست آید. نتایج این پژوهش نشان میدهد که زمینههای خانوادگی (خانوادۀ ترمیمی، نابسامان، از همگسیخته و غیره)، زمینههای اجتماعی (ارزشها و نگرشهای اجتماعی)، زمینههای فرهنگی، بافت مذهبی، ویژگیهای فردی (خواستگار و کودک-دختر)، زمینههای اقتصادی و شرایط زیست محیطی از علل زمینهساز برای ازدواج کودک-دختران بهحساب میآیند.
ازدواج کودکان,کودک-زنان,خانواده,خراسان رضوی
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76172.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76172_5bdc16016fb12bf3182b6391c2d61757.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
موانع بازپیوند اجتماعی کولیهای محلۀ هرندی تهران
195
216
FA
میترا
عظیمی
استادیار برنامهریزی اجتماعی، توسعۀ شهری و منطقهای دانشگاه علامه طباطبائی
mtrazimi@gmail.com
مریم
ابراهیمی
دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبائی
brahimi.m95@yahoo.com
10.22059/ijsp.2020.76173
کولیهای محلۀ هرندی تهران (دروازه غار سابق) از جمله گروههای مهاجر به این محله هستند که پس از تخریب منطقۀ خاکسفید در سال 1379 در آن سکنی گزیدهاند. سبک زندگیِ مصرفی کولیها، اقتصاد مبتنی بر هادوری با عاملیت زنان و کودکان، سکونت در فرسودهترین و در عین حال جرمخیزترین بخش محله، شرایطی فراهم آورده است تا این گروه با طرد شدید اجتماعی از سوی دیگر اهالی محله مواجه شوند. این در حالی است که کولیها نیز به عنوان یک گروه اجتماعی در محله ساکناند و بخشی از هویت محله در آینده از طریق آنها، بهویژه فرزندانشان شکل میگیرد. این پژوهش با هدف بــازشناسی وضعیت کولیهای ساکن در محلۀ هرندی و فهم زمینههای طرد اجتماعی آنها انجام شده است. روش تحقیق مورداستفاده در این پژوهش کیفی بوده و از تحلیل موضوعی دادهها بهره گرفته شده است. بدین منظور از طریق نمونهگیری هدفمند و گلولهبرفی با 20 نفر از کولیهای ساکن در محله و 10 نفر از اهالی غیرکولی مصاحبه نیمهساختاریافته شده است، که با این تعداد مصاحبه، اشباع اطلاعاتی حاصل شد. نتایج این تحقیق نشان میدهد، مجموعهای از عوامل در سطح فرهنگی، فردی و ساختاری در ایجاد شرایط کولیهای محله اثرگذارند که از ورود کولیها به حوزۀ آموزش، اشتغال و قدرتیابی برای تغییر شرایط و ایجاد پیوند اجتماعی جلوگیری میکنند. بنابراین تقلیل علت طرد اجتماعی کولیها به موضوع عاملیت فردی و بیتوجهی به عوامل ساختاری، خطایی راهبردی در رفع طرد اجتماعی کولیهای محلۀ هرندی است.
طرد اجتماعی,پیوند اجتماعی,توسعۀ محلی,دروازه غار,محلۀ هرندی
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76173.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76173_13ad4870aae0fafb1640757d29fc0900.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
مسمومیت دارویی عمدی بهمثابه خودکشی: زمینهها و پیامدهای اجتماعی
217
240
FA
ستار
پروین
0000-0001-6471-4668
دانشیار دانشکده علوماجتماعی دانشگاه علامهطباطبائی
sparvin1359@gmail.com
ابراهیم
اخلاصی
استادیار دانشکده علوماجتماعیدانشگاه علامهطباطبائی؛
eb.ekhlasi@gmail.com
سیدمهرداد
نظری آدریانی
کارشناسی ارشد مددکاری اجتماعی دانشگاه علامهطباطبائی
nazari.mehrdad1372@gmail.com
10.22059/ijsp.2020.76174
مطالعۀ حاضر باهدف بررسی زمینهها و پیامدهای اجتماعی مسمومیتهای دارویی عمدی در بین جوانان شهر پاکدشت انجامگرفته است. روش تحقق کیفی و تجزیهوتحلیل دادهها با روش دادهبنیاد (اشتراوس و کوربین) انجام گرفت. نمونهگیری مبتنی بر نمونهگیری هدفمند و نظری است. فرایند اشباع نظری با مصاحبۀ عمیق با 27 نفر از جوانان با تجربۀ مسمومیت دارویی عمدی مراجعهکننده به بیمارستان شهدای پاکدشت انجام شده است. براساس یافتههای پژوهش، پدیدۀ محوری «ضعف هویت اثرگذار» است که ناشی از «حس رها ودگی، ضعف مرجعیّت اجتماعی و حس فرودستی اجتماعی» است. زمینههای اجتماعی پدیدآورندۀ این پدیدۀ محوری در دو بعد، کلان و بین فردی، استخراج شده است. در بعد کلان، این زمینهها عبارتاند از: «ضعف در انسجامبخشی زمانی، فقر نسلی، پسزدگی اجتماعی». در سطح بین فردی، زمینههای اجتماعی شامل «کششهای گروهی، میل جنسی تحققنیافته، مرزهای خانوادگی ناپایدار و روابط نارس» هستند. برای پیامدهای اجتماعی، 19 مفهوم پایه استخراج شد که درنهایت، در قالب سه مقولۀ اصلی «تفکر انتقامی و جبرانی»، «گسست در سلامت اجتماعی» و «انگ و داغ اعتبار اجتماعی» سازماندهی شدند. نتایج این پژوهش نشان میدهد که جوانان پاکدشت در ساخت اجتماعی موجود انسجام و انطباق لازم را کسب نمیکنند. این وضعیت ابتدا «یافتن معنا در جامعه، دوم حس داشتن یک تجربۀ مشترک با دیگران، سوم کارآمدی اجتماعی و عاملیت و درنهایت، حمایت اجتماعی» آنها را مختل ساخته است.
جوانان,خودکشی,هویت اثرگذار,پاکدشت,مسمومیت دارویی عمدی
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76174.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76174_2e04960b1f3e0eaacff48e752d706d51.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
مطالعۀ جامعهشناختی ادراک از فساد اداری و عوامل اجتماعی مرتبط با آن در جوامع با فرهنگ خاصگرایی (مورد مطالعه شهر خرمآباد)
241
262
FA
علیرضا
کریمی
استادیار، گروه جامعهشناسی، دانشگاه خوارزمی
alireza.karimi@khu.ac.ir
صلاح الدین
قادری
استادیار، گروه جامعهشناسی، دانشگاه خوارزمی
salahedin.gh@gmail.com
الهام
مرادی نژاد
کارشناس ارشد جامعهشناسی، دانشگاه خوارزمی
elmong2013@gmail.com
10.22059/ijsp.2020.76175
در مطالعات جامعهشناختی، پیامدهای مثبت و منفی فراوانی برای موضوع خاصگرایی در جامعه مطرح شده است، اما رسوخ خاصگرایی در نظام اداری تبدیل به طاعونی برای این نظام میشود. این موضوع، که در جوامع طایفهای به خویشاوندگرایی نیز نامیده میشود، یکی از ابعاد فساد اداری است و سبب تسریع در رشد سایر ابعاد فساد اداری میشود. برداشت ذهنی شهروندان یا ادراک از میزان فساد اداری بیش از میزان عینی این نوع از فساد مهم است. برهمیناساس پژوهش حاضر بهدنبال پاسخ به دو سؤال است. وضعیت ادراک شهروندان شهر خرمآباد بهمثابه یک جامعۀ خاصگرا از فساد اداری و ابعاد مختلف آن چگونه است؟ مهمترین عوامل اجتماعی مرتبط با آن چیست؟ برای پاسخ به این دو سؤال اصلی و سؤالات فرعی مشتق از آن از رویکرد بیسازمانی اجتماعی با تأکید بر دیدگاههای نظری دورکیم، مرتون و پارسونز استفاده شده است. روش پژوهش پیمایش با تکنیک پرسشنامه و جمعیت نمونه 400 نفر میباشد که با نمونهگیری خوشهای انتخاب شدهاند. یافتهها نشان میدهد که بیش از نیمی از پاسخگویان معتقدند که میزان فساد اداری در شهر خرمآباد در سطح بالایی قرار دارد و ادراک حدود نیمی دیگر نیز در سطح متوسط میباشد. براساس یافتهها خویشاوندگرایی و سوءاستفاده از موقعیت اداری مهمترین عوامل مرتبط با فساد هستند. میزان پایبندی دینی کارکنان ادارات، سرمایۀ اجتماعی آنها، نظارت اداری و شفافیت و پاسخگویی با ادراک شهروندان از فساد اداری رابطۀ معناداری دارند. دو متغیر نظارت اداری و سرمایۀ اجتماعی کارکنان بیش از سایر متغیرها واریانس ادراک از فساد اداری را تبیین میکنند. گسترش ادراک شهروندان شهر خرمآباد از فساد اداری، احتمال ارتکاب به این عمل را در صورت فراهم شدن موقعیت برای شهروندان افزایش میدهد. چنین وضعیتی نمیتواند دورنمای مناسبی از کارایی اداری را فراهم آورد.
ادراک از فساد اداری,شهر خرمآباد,سرمایۀ اجتماعی,نظارت اداری,خاصگرایی
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76175.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76175_306f267826d28c8430efb00fede129e5.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
شاخصسازی و رتبهبندی عملکرد جمعیّتی شهرهای جدید در ایران با تأکید بر عوامل اجتماعی و اقتصادی
263
285
FA
مجید
کوششی
استادیار جمعیّتشناسی، گروه جمعیّتشناسی، دانشگاه تهران
kooshesh@ut.ac.ir
سراج الدین
محمودیانی
0000-0003-3686-1171
استادیار جمعیّتشناسی، بخش جامعهشناسی و برنامهریزی اجتماعی، دانشگاه شیراز
serajmahmoudiani@gmail.com
10.22059/ijsp.2020.76176
امروزه وضعیت اقتصادی و اجتماعی شهرهای جدید و نیز بارگذاری جمعیّتی آنها از مهمترین موضوعاتی است که توجه سیاستگذاران و محققان حوزۀ اجتماعی را به خود جلب نموده است. هدف از پژوهش حاضر مطالعۀ وضعیت اجتماعی و جمعیّتی شهرهای جدید در ایران است. نظریههای شهر خطی و توسعه مرحلهای یک ناحیه شهری چارچوب نظری تحقیق حاضر است. تحقیق حاضر از نوع کمّی و بر پایۀ تحلیل ثانویه دادههای سرشماریهای عمومی نفوس و مسکن سالهای 1385، 1390 و 1395 است. برای این منظور از بین تمامی شهرهای جدید، تعداد 12 مورد از آنها، که هم موفق به جذب جمعیّت شده و هم در سال 1395، از نقاط شهری کشور بهشمار آمدهاند، مورد بررسی قرار گرفته است. یافتهها حاکی از آن است که تمامی شهرهای جدید در دورۀ مورد بررسی در شاخصهای اقتصادی و جمعیّتی_اجتماعی روند نسبی بهبود را طی کردهاند و نمرۀ تمامی شهرها در این زمینه، روند صعوی داشته است. شهرهای جدید صدرا، بهارستان و اندیشه بالاترین نمره در شاخص نهایی جمعیّتی و اجتماعی را کسب کردهاند. شهرهای مذکور از نظر معرفهای کالبدی و فضایی، یعنی فاصله از مادرشهر و تراکم شهری در وضعیت خیلی مناسبی قرار دارند. بنابراین، میتوان نتیجه گرفت که نشانگرهای فوق مهمترین عوامل تأثیرگذار بر عملکرد شهرهای جدید در ایران هستند.
شهرهای جدید,تحلیل ثانویه,فاصله از مادرشهر,تراکم شهری,رشد جمعیّت
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76176.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76176_6ba6bf1f5e2fad031e57de4f942563b2.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
فرایند مصرفیشدن آب شهری در تهران (ارائۀ نظریۀ دادهبنیاد)
281
311
FA
نیما
بردیافر
دانشجوی دورۀ دکتری جامعهشناسی دانشگاه اصفهان
nima.bardiafar@gmail.com
وحید
قاسمی
استاد جامعهشناسی دانشگاه اصفهان
v.ghasemi@ltr.ut.ac.ir
عباس
کاظمی
استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
av3kazemi@gmail.com
جبار
رحمانی
0009-0003-6286-7769
استادیار پژوهشکده مطالعات فرهنگی و اجتماعی
j_rahmani59@yahoo.com
10.22059/ijsp.2020.76177
پژوهش حاضر ناظر بر بازسازی پیامدهای معنایی دگرگونی فضایی زیرساختهای شهر تهران در حوزۀ آب است که در چند دهۀ اخیر در ایران رخ داده است. در قرن گذشته، با اجرای برنامههای نوسازی دولتها، ساخت سدها، انتقال آب از طریق لولهکشی به خانهها شاهد تغییر ساخت فضایی شهری، دگردیسی فرم طراحی فضای خانهها، مناسبات اجتماعی میان شهروندان و بهدنبال آن تغییرات سریع در باورها، ارزشها و کنشهای مردم در حوزۀ آب هستیم. برمبنای رویکرد کلاسیک، روش نظریۀ دادهبنیاد (گلیزر، 1978) اطلاعات این تحقیق از طریق مصاحبههای گروهی، انفرادی و عمیق گردآوری شده است. در این روش، یافتهها در سه مرحلۀ باز، گزینشی و نظری کدگذاری شده و روابط میان مقولهها در یک مدل تحلیلی، تا ظهور[1] یک نظریه برآمده از واقعیت محدود[2] ادامه یافته است. در این فرایند، هشت مقولۀ اصلی شامل دگرگونیهای ساختاری و توسعۀ تکنولوژیک، فاصلهاندازی اخلاقی، تولید انبوه و مصرف تجملی، تغییر ارزشهای بهداشتی، دگرگونی ارزشهای مرتبط با آب، خانه بهمثابه یک کل تمام، فردگرایی/خصوصی شدن، نظارت مصرفگرایانه و یک مقولۀ مرکزی «فرایند مصرفی شدن» بهدستآمد که دلالت بر کل روابط میان پدیدههای دخیل در مسئله دارد. یافتهها بیانگر سیر تغییرات در ارزشها، باورها و کنشهای مردم تهران در قبال آب و گسترش روزافزون مصارف شهری است.
مصرفی شدن,فردگرایی,دگرگونی فضایی,تغییرات فرهنگی,نظریۀ دادهبنیاد
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76177.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76177_a18c1dbd01a51fc8d7731c37f47484c6.pdf
دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
بررسی مسائل اجتماعی ایران
2008-8973
2676-4245
10
1
2019
04
21
چکیده لاتین
313
324
FA
10.22059/ijsp.2019.76321
.
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76321.html
https://ijsp.ut.ac.ir/article_76321_40119b9583ac59e2b2828f41f0da7e75.pdf