دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.فرایندهای نهادی خروج نخبگان از کشور (تحلیل فرایندی درک نخبگان استان خراسان رضوی از خروج نخبگان از کشور)7367919010.22059/ijsp.2020.79190FAزینبفاطمی امیندکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه، دانشگاه فردوسی مشهدعلییوسفیدانشیار گروه علوماجتماعی دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20191023.در جهان معاصر، کارآمدی افراد یک جامعه به چگونگی تأثیرگذاری نهادهای کارآمددر آن جامعه بستگی دارد. جذب نخبگان و بهتبع آن، ارتقای سطح کارآمدی نهادها میتواند ازجمله پیششرطهای توسعه و پیشرفت کشور محسوب گردد. هدف اصلی در این مقاله، درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی در داخل کشور میباشد که منجر به تصمیم نخبگان برای خروج از کشور و عدم بازگشت مجدد آنان به کشور گشته است. ارزیابیهای کیفی با تکیه بر تحلیلی فرایندمحور و بهکارگیری تکنیک مصاحبه صورت گرفته است. درک نخبگان مورد مطالعه از فرایندهای نهادی بهلحاظ اثرگذاری بر خروج نخبگان از کشور معطوف به مکانیسمهای علی ناکارآمدی نهادی و ناکارآمدی نخبگان در دو سطح کلان و خرد میباشد و حاکی از آن است که چنانچه نهادهای تعیینکننده عملکرد صحیح و کارآمد نداشته باشند، نخبگان نیز نمیتوانند در چارچوب نهادهای ناکارآمد، کارآمدی داشته باشند. فراهم نبودن شرایط به فعل رساندن توانمندیها برای نخبگان برابر با ناکارآمدی آنهاست، ناکارآمدی در میان نخبگان نقطۀ مشترکی است که آنان را به خروج از کشور ترغیب مینماید.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.بازپیکربندی مسئلۀ قبیلهگرایی در ایران امروز37687919210.22059/ijsp.2020.79192FAتقیآزاد ارمکیعضو هیئتعلمی دانشکدۀ علوماجتماعی، دانشگاه تهرانعلیایاردانشجوی دکترای جامعهشناسی، دانشکدۀ علوماجتماعی، دانشگاه تهرانJournal Article20200209.جامعۀ ایرانی تغییرات متنوعی در حوزههای مختلف تجربه نموده است، با وجود شدت و سرعت این تغییرات در مناطق ایلی و محروم کشور ازجمله استان ایلام، قبیله و ایل بهمثابه یک نهاد اجتماعی، همچنان در مناسبات اجتماعی، سیاسی و اقتصادی، عاملی مسلط است. هدف اصلی این مقاله، طبق نظریۀ بوردیو تحلیل و فهم بازپیکربندی قبیلهگرایی بهمثابه یک عادتواره است که دارندگان جایگاههای متفاوت در میدان، با بهرهمندی از حجم و ترکیبهای خاص سرمایه و بنابر نظریههای رز و روثستاین در ارتباط با وضعیت نهادی جامعه، واجد عادتوارههای خاص قبیلهگراییاند و قبیلهگرایی پدیدهای چند بعدی با صورتهای مشابه است که تحتتأثیر شکست سازمانی در ایران امروز، بازپیکربندی شده است. بهاینمنظور، با روش ترکیبی پیمایش و مردمنگاری و استفاده از نمونهگیری خوشهای، به مطالعۀ نمونهای به حجم 524 نفر از جامعۀ آماری شهروندان 18 سال به بالای استان ایلام پرداخته شده است. یافتههای تحقیق نشان میدهند که بین متغیر قبیلهگرایی با متغیرهای شکست سازمانی، آنومی اجتماعی، چرخۀ شوم نهادی، منطق زیادگی و سرمایۀ فرهنگی رابطۀ مستقیم و معنادار و با سرمایۀ اجتماعی و اعتماد نهادی رابطۀ معکوس و معنادار وجود دارد. آزمون مقایسۀ میانگینها نشان میدهد که میانگین قبیلهگرایی و ابعاد آن در بین اقشار مختلف دارای تفاوت معنادار است، بهنحویکه قبیلهگرایی اجتماعی در بین طبقۀ کارگر و لایههای پایین طوایف در قالب نزاعهای دستهجمعی، وصلتهای خویشاوندی و قبیلهگرایی سیاسی، صورت مشروع قبیلهگرایی است که در بین خردهبورژوازی و بورژوازی جدید بهمنظور ارتقا در سلسلهمراتب اداری و کسب منافع، از طریق قبیلهایکردن سیاست و انتخابات صورت میگیرد.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.تحلیل توزیع منابع قدرت سیاسی در ایران با رویکرد نظری شبکهمحور (مطالعه موردی اعضای دولت موقت تا دولت دوازدهم)691027919410.22059/ijsp.2020.79194FAعلیساعیدانشیار گروه جامعهشناسی، دانشگاه تربیت مدرسJournal Article20200629.در این پژوهش، توزیع منابع قدرت سیاسی در ایران مطالعه شده است. مسئلۀ این پژوهش توزیع متراکم قدرت در قوۀ مجریه است. سؤال مقاله به این صورت ارائه شده است که: «توزیع متراکم منابع قدرت در ایران چگونه قابل تبیین است؟» مطابق با مدعای نظر این نوشتار شبکۀ اجتماعی شرط لازم برای دستیابی به منابع قدرت است. این پژوهش بهلحاظ روششناسی، بر رویکرد ترکیبی استوار است که در اینجا این رویکرد، ترکیبی از تحلیل متغیرمحور و موردمحور است. با رویکرد رابطۀ مجموعهای، گزارههای مشاهدهای، به اندازۀ 92. صدق مدعای نظری مقاله را تأیید میکنند. در یک مورد، دولت موقت، این رابطه صدق نمیکند. شواهد نشان میدهد که هرگاه تمرکز شبکهای رخ داده است، تراکم قدرت نیز حضور داشته است. شدت تراکم قدرت، بهاستثنای دولت موقت، زیرمجموعۀ شدت تمرکز شبکهای بوده است و میان این دو، رابطۀ علی همایندی[1] مشاهده شده است. در پایان مقاله، سرمایهگذاری در شبکههای اجتماعی افقی یا اتصالدهنده بهعنوان یکی از راهحلهای توزیع پراکنده منابع قدرت و چرخش آزاد قدرت سیاسی ارائه شده است.
<br clear="all" />
[1] . Conjunctionدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.تعارض نهادی و شکست سیاستگذاری1031337919610.22059/ijsp.2020.79196FAرضاامیدیعضو هیئت علمی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران0000-0001-7606-1668Journal Article20200604.قانون ساختار نظام جامع رفاه و تأمین اجتماعی ازسوی طراحان آن بهعنوان قانون اساسی حوزۀ رفاه اجتماعی معرفی میشود؛ قانونی تأسیسی که روند طراحی تا تصویب آن حدود 6 سال به درازا کشید. این قانون در راستای اجرای اصل 29ام و بندهای 2 و 4 اصل 21ام قانون اساسی و با هدف انسجامبخشی و انتظامدهی به سیاستهای رفاهی در جهت توسعۀ عدالت اجتماعی و حمایت از همۀ افراد کشور در برابر رویدادهای اجتماعی، طبیعی و پیامدهای آن طراحی شد. هماهنگی سیاستهای اجتماعی در حوزههای آموزش، اشتغال، مسکن، سلامت و سایر حوزههای مرتبط با تأمین اجتماعی، تنظیم کلان بودجۀ عمومی دولت در قلمروهای بیمهای، امدادی و حمایتی، مدیریت منابع یارانههای اجتماعی، بررسی و ارزیابی مستمر برنامههای حوزۀ رفاه و تأمین اجتماعی، تشکیل پایگاه جامع اطلاعاتی و بررسی و اصلاح اساسنامۀ کلیۀ دستگاههای اجرایی، صندوقها و نهادهای دولتی و عمومی فعال در قلمروهای بیمهای، حمایتی و امدادی از مهمترین مأموریتهای این قانون بوده است. پرسش مقاله این است که چرا این قانون در اجرا با چالشهای اساسی مواجه شد و حتی دستاوردهای اولیۀ آن یکبهیک از دست رفت؟
برای پاسخ به این پرسش از رویکرد تحلیلی تفسیریانتقادی استفاده شده است و دادههای موردنیاز از طریق مطالعات اسنادی و انجام 38 مصاحبۀ نیمهساختیافته گردآوری و با بهکارگیری تکنیکهای کدگذاری تحلیل شده است.
براساس یافتههای پژوهش، انواعی از تعارضهای پارادایمی و ساختاری در نهادینه نشدن این قانون و بهحاشیهرفتن آن نقش داشتهاند؛ تعارضهایی که بعضاً در فرایند طراحی و تصویب هم نمود داشتهاند و در دورۀ اجرا به قفلشدگی قانون انجامیدهاند. دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.شهری در حصار حاشیهها مطالعۀ رضایت از زندگی در بین حاشیهنشینان شهر کابل1351607919710.22059/ijsp.2020.79197FAاسداللهنقدیدانشیار جامعهشناسی شهری و توسعه، دانشگاه بوعلی سیناعلیتواناکارشناس ارشد جامعهشناسی.مؤسسه Corps کابلJournal Article20200413.کابل شهری است در چنبرۀ حاشیهها گرفتار شده و حدود هفتاد درصد جمعیت شهر در این محلات زندگی میکنند. بیجا شدگان (مهاجران) روستاها را رها کرده و بهدنبال شغلهای خدماتی در شهر میباشند؛ بافت متراکم، تنوع پایگاههای قومی و فقر گسترده زمینه را برای بروز انواع آسیبها مهیا ساخته و تأثیر مستقیم بر کیفیت زندگی، رضایت از زندگی و توسعۀ پایدار شهری میگذارد. شاروالی (شهرداری) در شهر کابل، چشمانداز روشنی برای مدیریت حاشیهنشینی ندارد و بهتنهائی نیز قادر به حل معضل حاشیهنشینی شهر نیست. در شهر کابل، حاشیهنشینی گاه در اشکال خاصی چون کوهنشینی نیز به چشم میخورد. در این پژوهش از روش پیمایش استفاده شده و حجم نمونه 301 نفر بوده است. جدیترین مشکل حاشیهنشینان مسئلۀ امنیت، ایجاد اشتغال و دسترسی به خدمات اولیۀ شهری است. بیش از 90 درصد مردم وضعیت امنیت محلۀ خود را نامناسب میدانند. پاسخگویان به تطبیق یکسان قانون باور ندارند. احساس محرومیت و تبعیض بر رضایت از زندگی مؤثر و مانعی برای توسعۀ پایدار شهر کابل است. این امور باعث میشود تا مردم مشارکت شهری کمتر داشته باشند و شهر را خانۀ مشترک خود ندانند. تعلقها در شهر کابل جمعی نیست و بیشتر درون گروهی و قومی است. ساختار شهری کابل هم از بعد زیر ساختها و هم مدیریت شهری فقیر است. نتایج پژوهش نشان میدهد که با نوعی حاشیهنشینی مضاعف در شهر کابل، مواجه هستیم و تفاوت و تبعیضهای قومی و شهروندی در حیات شهری کابل به چشم میخورد. قومیت، پایگاه اجتماعی و محرومیت نسبی بر میزان رضایت از زندگی شهری تأثیرگذار هستند و بهصورتکلی، میانگین رضایت از زندگی شهری در بین حاشیهنشینان، در سطح پایین قرار دارد. توسعۀ پایدار شهری مستلزم جلب مشارکت شهروندان و ساکنان محلات حاشیه استدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.بررسی نقاط گسست تعاملات اجتماعی در شهر تهران1611907919810.22059/ijsp.2020.79198FAفاطمهمهدویاندانشجوی دکتری جامعه شناسی سیاسی، دانشگاه تربیت مدرسعبدالحسینکلانتریدانشیار جامعهشناسی دانشکده علوماجتماعی دانشگاه تهرانJournal Article20191115.پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فضاهای شهری بر تعاملات اجتماعی شهروندان شهر تهران انجام شده است. تمرکز این تحقیق بر نقاط گسست تعاملات اجتماعی در فضای شهری است. روش کار کیفی است و مصاحبهها با تکنیک مصاحبة مسئلهمحور طرح و نتایج از طریق تحلیل تماتیک تحلیلشدهاند. مبنای تحلیل، سی مصاحبهای بوده که از شهروندان تهرانی در مناطق مختلف شهر گرد آمده است. نتایج بهدست آمده حاکی از آن است که شهروندان تهران برای حضور در تعاملات اجتماعی بهواسطة برخی عوامل فضایی، محدود و مشمول پرداخت هزینه میشوند؛ آن عوامل، مطابق یافتهها، عبارتاند از اقتصاد تعامل، کالایی شدن فضا و شکافهای اقتصادی که مناطق مختلف شهری را عملاً به جزیرههایی فروبسته تبدیل کرده است. توضیح این مطلب ذیل سه تم کلی آمده است: اقتصاد تعامل، دوپارگی شهر و واکنشهای اجتماعی. هریک از این تمها ذیل مقولاتی مشخص بسط یافتهاند: مقولاتی که ذیل تم اقتصاد تعامل قرار میگیرند عبارتاند از: بهای دسترسی و کالاییشدن فضا؛ مقولاتِ ذیل تم دو پارگی شهر عبارتاند از: شکاف اقتصادی و جزیرهای شدن روابط اجتماعی؛ سرانجام ذیل تم واکنشهای اجتماعی، این مقولات قرار میگیرند: پالادیومی شدن، چانهزنی یا اعتراض، دوری جستن یا غریبگی پیشه کردن. مطابق نتایج، شهروندان تهران تمهیداتی جبرانگر برای ادامة حیات شهری خود اتخاذ کردهاند که عبارتاند از شبیه شدن به سبک زندگی طبقات فرادستی، چانهزنی برای داشتن حق اعمالنظر در ساختوسازهای شهری و درنهایت دوری جستن و غربیگی پیشه کردن. بنابر یافتهها، دو راهکار نخست مقتضی پرداخت هزینههای مالی و سیاسی است. بهاینترتیب، مطلوبترین گزینة پیش روی شهروندان تهران در اغلب موارد غریبگی پیشه کردن و انزواست.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.تعارض نهادهای ذیمدخل در پروژههای شهری1912247919910.22059/ijsp.2020.79199FAرسولحق بیاندانشجوی دکتری شهرسازی اسلامی، دانشگاه هنر اسلامی تبریز:رضاخیرالدیندانشیار گروه شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایرانمحمد صالحشکوهی بیدهندیاستادیار گروه شهرسازی، دانشگاه علم و صنعت ایرانJournal Article20191123.تحلیل نحوۀ موضعگیری و استدلال مسئولین موافق و مخالف طرحهای شهری، میتواند زمینههای ذهنی کنشگران صاحب قدرت شهری (ازجمله نهادهای رسمی مدیریت و سیاستگذاری) را در راستای کشف دلایل اصلی و ریشهای عدم موفقیت طرحها تبیین نماید. چنین تحلیلی نه تنها بر «متن» موضعگیریهای سیاستگذاران متمرکز است، بلکه به زمینههای فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی اظهارات نیز متوجه است. بهعبارتدیگر، تحلیل استدلال موافقان و مخالفان سیاستهای شهری، بهجای تمرکز بر گفتگوی میان ایشان، به تحلیل انتقادی «گفتمان» آنها میپردازد که بهصورت توأمان در برگیرندۀ «متن» و «فرامتن» (انگیزهها، پیش فرضها و ابعاد پنهان موجود در یک متن) است. روش تحقیق پژوهش حاضر، کیفی و براساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف[1] است. براینمبنا، این مقاله در قالب سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین به تحلیل چرایی شکلگیری، روند اجرا و پیامدهای طرح پیادهراه 17 شهریور تهران (1391) میپردازد. یافتههای پژوهش نشان میدهد که مواردی مثل نیازهای شهر و شهروندان و بررسیهای مطالعاتی_کارشناسی، ولو بهصورت ظاهری، هم از طرف مسئولین مدافع و هم ازسوی مسئولان منتقد پروژه، بهدلیل ارزش و مقبولیتی که در اذهان عمومی داشته، مورد تأکید قرار گرفتهاند؛ اما در این پروژه، عوامل پنهان و مهمتری شکلدهندۀ اساس گفتمان کنشگران سیاستگذاری و اجرای پروژه بودهاند. این عوامل شامل قدرتمداری و تخصصمحوری در ادارۀ امور شهری، موضعگیریها و برخوردهای سیاسی، رکود و مشکلات اقتصادی، فقدان مدیریت مشارکتی و یکپارچۀ شهری و عدم باور به حقوق شهروندی، بهعنوان مهمترین چالشهای موجود در پس اجرای این پروژه است. برایناساس، عوامل پیشگفته توانستهاند موجب محدودیت و به حاشیه رفتن نقش برنامهریزان و طراحان شهری شده و فعالیتهای آنان را جهتدار نمایند.
<br clear="all" />
[1]. Faircloughدانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.سنخشناسی مواجهه خانواده ایرانی با بحران کرونا2252497920010.22059/ijsp.2020.79200FAمرضیهابراهیمیاستادیار گروه جامعهشناسی دانشکده ادبیات و علومانسانی دانشگاه شهید بهشتیJournal Article20200625.هدف پژوهش حاضر سنخشناسی نحوۀ مقابله خانوادههای ایرانی با بحران کروناست. روش این تحقیق روش کیفی است و با استفاده از تکنیک مصاحبۀ عمیق با 14 شرکتکننده صورت گرفته است. براساس تفاوت در الگوی ارتباطی خانواده، سازماندهی کنش افراد و با توجه به نحوۀ مواجهۀ آنان با بحران کرونا، خانوادهها در 3 دسته تقسیمبندی شدند. این دستهبندی شامل: خانوادههای رضایتمدار یا توافقکننده، خانوادههای سهلانگار (بهحال خود واگذارنده) و خانوادههای محافظتی است. مهمترین تفاوت این خانوادهها در نحوۀ مدیریت روابط خانوادگی است، در خانوادههای رضایتمدار، به دلیل افزایش میزان گفتوگو که منجر به شناخت بیشتر اعضای خانواده از یکدیگر شده الگوهای رفتاری پیشین در بین اعضا در این دوران اصلاح میشود، اما در خانوادههای سهلانگار، به دلیل ضعف شناخت اعضا از یکدیگر، فقدان فضای گفتوگو و بحرانهای ناشی از مسئلۀ کرونا، تنش در میان افراد افزایش پیدا میکند. اما مهمترین ویژگی در خانوادههای نوع سوم پیشبینیناپذیر بودن است که تلفیقی از دو گروه پیشین است.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.سنجش رابطه میان سرمایۀ اقتصادی، فرهنگی، اجتماعی و تحقیرشدگی زنان2512847920110.22059/ijsp.2020.79201FAفاطمهگلابیدانشیار گروه علوماجتماعی و عضو قطب علمی جامعهشناسی سلامت دانشگاه تبریزمحمدباقرعلیزاده اقدماستاد گروه علوماجتماعی و مدیر قطب علمی جامعهشناسی سلامت دانشگاه تبریز.لیلازارع زاده اردشیرکارشناسی ارشد جامعهشناسی، گروه علوماجتماعی دانشگاه تبریز.Journal Article20191028.هدف تحقیق حاضر تبیین جامعهشناختی تحقیرشدگی در بین زنان و ارتباط آن با انواع سرمایهها (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) است. این پژوهش بهصورت پیمایش انجام گرفته است. جامعۀ آماری این پژوهش را کلیۀ زنان بالای 15 سال ساکن در شهر تبریز تشکیل دادهاند. نمونهگیری از نوع خوشهای چند مرحلهای و حجم نمونه برابر با 400 نفر بوده است. ابزار تحقیق پرسشنامه بوده که در آن، متغیرهای مستقل سرمایه (اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی) و متغیر وابسته تحقیرشدگی ازطریق ساخت مقیاسهای محققساخته سنجیده شدهاند. دادههای جمعآوری شده با استفاده از نرمافزار SPSS مورد تجزیه تحلیل قرار گرفته است.
یافتههای بهدستآمده از تحقیق نشان میدهد که میانگین تحقیرشدگی در بین زنان نسبتاً کم میباشد، طبق نتایج آزمون همبستگی پیرسون، بین سرمایۀ اقتصادی با تحقیرشدگی (153/0) و دو بعد آن تحقیر عینی (193/0) و احساس تحقیر (132/0) رابطۀ معکوس و معناداری وجود دارد. همچنین، بین سرمایۀ فرهنگی و تحقیر شدگی (274/0) و دو بعد آن سرمایۀ عینیتیافته (150/0) و نهادینهشده (252/0) با تحقیرشدگی، رابطۀ معکوس و معنیدار وجود دارد و درنهایت، رابطۀ بین سرمایۀ اجتماعی و تحقیرشدگی (176/0) و دو بعد آن انسجام (184/0) و مشارکت (130/0) با تحقیرشدگی معکوس و معنیدار میباشد. درمقابل، ارتباط بین بعد تجسمیافته سرمایۀ فرهنگی و بعد اعتماد سرمایۀ اجتماعی و تحقیرشدگی معنادار نبوده است. همچنین نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد که از بین سرمایههای سهگانه مورد تحقیق، تنها سرمایۀ فرهنگی با بتای برابر با 252/0 توانسته واریانس متغیر وابسته را تبیین نماید در یک استنتاج کلی، دارندگان انواع سرمایه، بهواسطة برخورداری از هر نوع از سرمایه میتوانند روایت خود را از دنیای اجتماعی بر دیگران تحمیل کند. وقتی افراد از سرمایۀ اقتصادی و سرمایۀ فرهنگی و سرمایۀ اجتماعی پایینی برخوردار باشند تحقیرشدگی بالایی را نیز خواهند داشت.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.کنش مسئولانه در فرایند جامعهپذیری زیستمحیطی2853087923810.22059/ijsp.2020.79238FAرامینمرادیاستادیارجامعهشناسی دانشگاه یاسوجایمانخشت زرکارشناس ارشد جامعهشناسی دانشگاه یاسوجمریممختاریدانشیارجامعهشناسی دانشگاه یاسوجJournal Article20191217.در این تحقیق وضعیت و فرایند رفتار مسئولانۀ زیستمحیطی مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از روش پیمایش، دادههای مورد نیاز تحقیق از تعداد 400 نفر نمونه از بین جامعۀ آماری پژوهش که شامل شهروندان بالای 18 سال شهر یاسوج بودند به روش نمونهگیری تصادفی جمعآوری شد. تحلیل یافتههای توصیفی پژوهش نشان داد، میزان مسئولیتپذیری شهروندان شهر یاسوج نسبت به محیطزیست در حد متوسط بود. در بخش یافتههای استنباطی، رابطۀ مسئولیتپذیری زیستمحیطی، بهعنوان متغیر وابسته، با سایر متغیرها (جامعهپذیری زیستمحیطی دینداری و آگاهی زیستمحیطی)، بهعنوان متغیر مستقل، مورد سنجش قرار داده شد. نتایج نشان داد بین متغیرهای جامعهپذیری، آگاهی زیستمحیطی و دینداری با متغیر وابسته (مسئولیتپذیری زیستمحیطی) رابطۀ معنادار وجود دارد. بهاینصورت که هرچه افراد از آگاهی زیستمحیطی بیشتر و جامعهپذیری و دینداری قویتری برخوردار باشند، نسبت به محیطزیست مواجهۀ مسئولانهتری داشتند. نتایج همچنین نشان داد با افزایش سن و تحصیلات پاسخگویان، میزان مسئولیتپذیری آنها افزایش مییابد. از نظر جنسیت نیز تفاوت معناداری بین زنان و مردان مشاهده شد، بهاینصورت که زنان مسئولیتپذیری زیستمحیطی بیشتری نسبت به مردان نشان دادند. در تحلیل نهایی، به این نکته اشاره شد که تغییر رفتار شهروندان و شکل دادن رفتار مسئولانه مستلزم قرار دادن این شکل از رفتار ذیل فرایند جامعهپذیری و توجه نهادهای جامعهپذیری به این بعد از رفتار شهروندان است. نهادهای جامعهپذیری با درک اهمیت نقش محیطزیست در زندگی انسان، میتوانند با برنامهریزی و تولید محتوای مناسب مرتبط با محیطزیست، نقش تعیینکنندهای در شکلگیری رفتار مسئولانۀ شهروندان نسبت به محیطزیست ایفا نمایند.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.نقش شهروندان در مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی3093427923910.22059/ijsp.2020.79239FAهدایت الهنیکخواهاستادیار گروه علوماجتماعی، دانشگاه هرمزگانمصطفیظهیری نیادانشیار گروه علوماجتماعی، دانشگاه هرمزگانسحرآقا ملاییکارشناسی ارشد پژوهش علوماجتماعی، دانشگاه هرمزگانJournal Article20191127.هدف این پژوهش، بررسی نقش شهروندان در مواجهه با بحرانهای زیستمحیطی در شهر بندرعباس است. بهمنظور دستیابی به هدف پژوهش، از مبانی نظری مشارکت اجتماعی در دو سطح ذهنی و عینی (رفتاری)، نظریۀ کنش پارسونز، نظریۀ کاشت گربنر و دیدگاه مکمیلان و چاویس بهره گرفته شد. روش تحقیق پیمایش و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه است. جامعۀ آماری شامل کلیه دانشجویان دانشگاههای هرمزگان، آزاد و پیامنور بندرعباس است. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 320 نفر تعیین شد که به شیوۀ نمونهگیری طبقهای متناسب و برحسب عامل جنسیت انتخاب شدند. دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS در دو بخش توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. در بخش توصیفی، از آمارههای توصیفی؛ و در بخش استنباطی از آزمون همبستگی پیرسون، آزمون اسپیرمن و تحلیل رگرسیون چندگانه بهره گرفته شد. یافتههای تحقیق نشان داد که بین احساس تعلق اجتماعی، مسئولیتپذیری اجتماعی و میزان تماشای برنامههای تلویزیون داخلی با مشارکت در حفظ محیطزیست رابطۀ مثبت و معنیداری وجود دارد، اما بین میزان تماشای برنامههای ماهوارهای با مشارکت در حفظ محیطزیست رابطۀ معنیداری مشاهده نشد. براساس یافتهها، پاسخگویان ازنظر ذهنی آمادگی نسبتاً بالایی جهت مشارکت در حفظ محیطزیست داشتند اما بهلحاظ عینی و عملی مشارکت بسیار پایینی نشان دادند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد، درمجموع، 28 درصد از واریانس مشارکت در حفظ محیطزیست از طریق متغیرهای تحقیق قابل توضیح و تبیین است. همچنین، متغیر احساس تعلق اجتماعی با 42 درصد بیشترین تأثیر را بر متغیر مشارکت در حفظ محیطزیست دارد.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.نسبت آگاهی و دغدغهها با رفتارهای زیستمحیطی در جوامع روستایی3433637924010.22059/ijsp.2020.79240FAامیرنعیمیاستادیار گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی دانشگاه زنجانروح الهرضائیدانشیار گروه ترویج، ارتباطات و توسعه روستایی دانشگاه زنجانسیده کوثرموسی پوردانشآموخته کارشناسی ارشد گروه ترویج، ارتباطات و توسعهۀ روستایی دانشگاه زنجانJournal Article20191010.هدف از انجام تحقیق بررسی نسبت آگاهی و دغدغهها با رفتارهای زیستمحیطی در جوامع روستایی بود. برای تبیین مسئلۀ تحقیق نظریههای رفتاری و جامعهشناسی محیطزیست از قبیل شکاف دغدغه – رفتار و همچنین پارادایم اکولوژیکی جدید (NEP) بهکار گرفته شد. روش تحقیق مورد استفاده از نوع کمی با استفاده از ابزار پرسشنامه بود. جامعۀ آماری این پژوهش، سرپرستان خانوار روستایی بخش مرکزی شهرستان باغملک استان خوزستان هستند. حجم نمونه با توجه به جدول کرجسی و مورگان، 341 نفر تعیین شد. افراد نمونه با استفاده از روش نمونهگیری طبقهای متناسب با حجم مورد مطالعه قرار گرفتند. برای تجزیه و تحلیل دادهها از تکنیک چند متغیرۀ مدلسازی معادلات ساختاری در نرمافزار AMOS و SPSS بهره گرفته شد. یافتهها حاکی از آن است که آگاهی و رفتار زیستمحیطی سرپرستان روستایی در سطح بالا و دغدغۀ زیستمحیطی آنها در سطح متوسط است. نتایج تحقیق نشان داد که آگاهی زیستمحیطی تأثیر مستقیم و معنیداری بر رفتار زیستمحیطی دارد. نتیجۀ آزمون خودگردانسازی نشان داد که آگاهی زیستمحیطی از طریق دغدغۀ زیستمحیطی بر رفتار زیستمحیطی تأثیر میگذارد. استدلال این مقاله این است که با افزایش آگاهی روستائیان در رابطه با مسائل و موضوعات محیطزیست دغدغه و نگرانیهای زیستمحیطی آنها افزایش پیدا میکند که میتواند نقش بسزایی در شکلگیری رفتارهای سازگار با محیطزیست در بین آنها داشته باشد.دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهرانبررسی مسائل اجتماعی ایران2008-897311120200822.بررسی کیفیت زندگی بیماران اختلال هویت جنسیتی بعد از تغییر جنسیت3653927924110.22059/ijsp.2020.79241FAمجیدفولادیاناستایار گروه علوماجتماعی دانشگاه فردوسی مشهدزهرابرادران کاشانیدانشجوی دکتری جامعهشناسی اقتصادی و توسعه دانشگاه فردوسی مشهدJournal Article20191012.در طول بیست سال اخیر، علاقهمندی به ارزیابی و بهبود کیفیت زندگی بیماران مبتلا به بیماریهای مزمن افزایش چشمگیری یافته است و بهبود عملکرد روزانه و کیفیت زندگی بیماران، بهصورت یک هدف درآمده است. با توجه به اینکه در ایران به بررسی کیفیت زندگی تبدلخواهان جنسیتی پس از عمل پرداخته نشده است، لذا مطالعۀ حاضر با هدف بررسی کیفیت زندگی بیماران مبتلا به اختلال هویتجنسی پس از عمل جراحی، تغییر جنسی از مرد به زن و زن به مرد و عوامل فردی مرتبط با آن در مشهد انجام شد. با توجه به اینکه تعیین چگونگی کیفیت زندگی زنان مبتلا به انواع بیماریها ازجمله بیماران اختلال هویتجنسی مهم میباشد و ازآنجاییکه انتظار میرود این بیماران بعد از عمل جراحی تغییر جنسیت، در جامعه مانند یک زن یا مرد سالم زندگی کنند، بنابراین تعیین کیفیت زندگی زنان و مردان تبدلخواه جنسیتی بسیار مهم است. جهت بررسی این مسئله در این تحقیق، از رویکرد کمّی استفاده شد، جامعۀ آماری تحقیق حاضر 51 نفر است. نتایج تحقیق نشان داد که درمجموع، کیفیت زندگی زنان و مردانی که عمل تغییر جنسیت انجام میدهند بعد از عمل افزایش مییابد اما بهطورکلی، میزان کیفیت زندگی زنانی که عمل تغییر جنسیت انجام میدهند و مرد میشوند، مخصوصاً در ابعاد مطلوبیت اجتماعی، هیجانات، وابستگی، کمال جسمانی، بهمراتب بیشتر از مردانی است که عمل تغییر جنسیت به زن را انجام میدهند.