تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده بر مبنای مصلحت مورد مطالعه: طلاق عاطفی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی

2 دانشیار گروه حقوق خصوصی دانشگاه علامه طباطبایی؛ تهران, ایران

10.22059/ijsp.2025.382736.671260

چکیده

برخی قوانین و رویههای قضایی در حقوق خانواده، نه تنها با هدف شارع از تشکیل خانواده، مصالح کلان خانواده و ارزشهای بنیادین آن مغایر است، بلکه خود آسیب‌های اجتماعی گوناگونی را موجب می‌شود. از این‌رو، ضروری است که لوازم و پیامدهای اجتماعی هر قانون و رویه‌ای را در بستر جامعه بررسید. بند ب مادۀ 80 برنامۀ پنجسالۀ هفتم پیشرفت، از «اصلاح قوانین و مقررات و بهبود نظام حکمرانی در راستای ارتقای خانوادهمداری» سخن می‌گوید. برای رسیدن به این مهم باید در شیوۀ استنباط احکام خانواده و قانون‌گذاری و اجرا با درنظرگرفتن آثار و پیامدهای اجتماعی هر قانون بازنگری شود. به نظر می‌رسد مهم‌ترین راهکار، توجه به حدودوثغور مصلحت و استفاده از آن در استنباط و اجرای احکام از مسیر احکام حکومتی است. هرگونه آسیب اجتماعیِ معتنابهی مربوط به خانواده خلاف مصلحت به نظر می-رسد. حکم عقل و بنای عقلا در رجوع جاهل به عالم از ضرورت استفاده از دستاوردهای دانشمندان علوم اجتماعی به مثابۀ مرجعی برای تشخیص مصلحت پرده برمی‌دارد. درواقع، ضرورت تغییر قوانین خانواده در راستای مصالح اجتماعی نشاندهندۀ ضرورت انجام پژوهش‌های میانرشتهای معتبر برای هماهنگی بیشتر بین قوانین با مصالح اجتماعی است. این پژوهش مدعی است بر اساس مصلحت خانواده و جامعه باید اصلاحات ویژه‌ای در قوانین مربوط به خانواده، از راه تعامل علوم اجتماعی و حقوق خانواده انجام شود. در این راستا، طلاق عاطفی را به‌عنوان یکی از آسیب‌های اجتماعی برمیرسد و لوازم مصلحت را با توجه به دستاوردهای علمی علوم اجتماعی دنبال میکند و راهکارهایی را به قانونگذار پیشنهاد میدهد.

کلیدواژه‌ها


افتخاری، اصغر (1399). مصلحت و سیاست؛ رویکردی اسلامی، تهران: دانشگاه امام صادق.
امام خمینی، سید روح الله (1359). صحیفه امام، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ج21.
آیتی، سید محمدرضا و جهانخواه، علی (1390). چیستی بنای عقلا، نشریه پژوهش­های فقه و حقوق اسلامی، شماره23، ص11-37.
ایزدپور، محمدرضا (1385). مبانی کلامی مصلحت، پایان نامه سطح 4 حوزه علمیه قم.
ایزدهی، سید سجاد (1393). مصلحت در فقه سیاسی شیعه، تهران: سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی.
پروین، ستار و همکاران (1391). عوامل جامعه­شناختی مؤثر در طلاق عاطفی در بین خانواده­های تهرانی، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده: مطالعات راهبردی زنان، ش 14.
جعفرزاده، دنیا و همکاران(1400). توصیف تجربۀ زیستۀ فرزندان والدین دچار طلاق عاطفی، پژوهشهای راهبردی مسائل اجتماعی ایران، دوره10، شماره4، پیاپی35، صص117-140.
جناتی، محمد ابراهیم (۱۳۷۰). منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامی. تهران - ایران: کیهان، ج1.
حاجی زاده میمندی و همکاران (1395). بررسی عوامل اجتماعی مرتبط با طلاق عاطفی (مطالعهی موردی متأهلین شهر شیراز)، فصلنامه شورای فرهنگی اجتماعی زنان و خانواده: مطالعات راهبردی زنان. ش 71، صص85-108.
حکیم، السید محمد تقی (1145ه، 1732م ). الاصول العامه للفقه المقارن، ناشر:موسسه آل البیت للطباعه و النشر، ج1.
حلی، جعفربن حسن (1403 ه.ق). معارج الاصول، قم: موسسه آل البیت.
حماد، نزیه، (1429 ه.ق). معجم المصطلحات المالیة و الاقتصادیة فی لغة الفقهاء، دمشق – سوریه: دار القلم.
خراسانی، محمد کاظم (1389). کفایه­الاصول، ج2، ناشر: مجتمع الفکر الاسلامی.
روشنی، شهره و باستانی، سوسن (1397). ارائه یک تیپولوژی از طلاق عاطفی در کتاب «آسیب­های زنان و خانواده».
شاکری گلپایگانی، طوبی و محمدتقی­زاده، مهدیه (1394). اصل مصلحت در نظام قانون­گذاری اسلامی و تطبیق آن در حقوق خانواده با رویکردی به اندیشه­های امام خمینی، نشریه پژوهشنامه متین، شماره69، صص117-127.
صاحب جواهر و همکاران (۱۳۶۲–۱۹۸۱). جواهر الکلام (ط. القدیمة)، بیروت - لبنان: دار إحیاء التراث العربی،۴۳ ج.
طباطبایی یزدی، احمد و همکاران (1395). درآمدی بر فقه حکومتی و مدیریتی با محوریت اندیشه­های امام خامنه­ای، تهران: دانشگاه امام حسین.
طباطبایی، محمد حسین (بی­تا). ترجمه تفسیر المیزان، قم: بنیاد علمی و فرهنگی علامه طباطبایی، ج 16.
طباطبایی، محمد حسین (1397). بحثی دربارۀ روحانیت و مرجعیت، مقالۀ ولایت و زعامت، تهران: انتشارات صدرا.
علیدوست، ابوالقاسم (1383). مرجعیت عرف در تطبیق مفاهیم بر مصادیق، نشریه حقوق اسلامی، شماره2، صص11-32.
علیدوست، ابوالقاسم (1390). فقه و مصلحت، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چ دوم.
علیزاده، عبدالرضا (1387). مبانی رویکرد اجتماعی به حقوق، قم: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، تهران: سمت.
محمدی، زهرا (1383). بررسی آسیب­های اجتماعی زنان در دهه­ی 1370-1380، تهران: روابط عمومی شورای فرهنگی اجتماعی زنان.
مدنی، سید محمود (1393). احکام مصلحتی در فقه اسلامی، مشهد: بنیاد پژوهش­های اسلامی،.
مرادی پشت­دربندی، محمدرضا (1399). اصل مصلحت در نظام قانون­گذاری اسلامی و تطبیق آن در حقوق خانواده، تهران: آفتاب گیتی.
مروج، حسین (1379). اصطلاحات فقهی، قم – ایران: بخشایش.
مکاری، آسیه (1400). بررسی فقهی و حقوقی طلاق عاطفی در گستره عسروحرج، پایان­نامه کارشناسی ارشد فقه و مبانی حقوق اسلامی، دانشکده الهیات دانشگاه معارف قرآن و عترت اصفهان.
منادی، مرتضی (1385). جامعه­شناسی خانواده، تهران: دانژه،.
نادری­بینا، کبری (1401). واکاوی روان­شناختی و حقوقی مفهوم تنهایی و مسئله طلاق در بافت خانواده، تهران: سروشگان.
نایبی، هوشنگ و  نظریان، شیما (1400). تبیین جامعه­شناختی طلاق عاطفی، مجله مطالعات جامعه­شناختی، شماره 58، صص163-181.
نیومن، ویلیام لارنس (1395). شیوه‌های پژوهش اجتماعی: رویکردهای کیفی و کمی (جلد 1) مترجمان: حسن دانایی‌فرد، سیدحسین کاظمی، تهران: موسسه کتاب مهربان نشر.
هاشم­زهی، نوروز و بهدادمنش، لادن (1391). فراتحلیل پژوهش­های طلاق در کلان شهر تهران، در کتاب آسیب­های اجتماعی خانواده، انتشارات آگاه، ج 1.
هدایت­نیا، فرج الله (1398). ظرفیت حقوق در تحکیم خانواده، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ  و اندیشه اسلامی.
Risjord, Mark (2014). Philosophy of social science A Contemporary introduction, Routledge.
Winch, Peter (1990). The Idea of a social science and its Relation to Philosophy. Londan: Routledge