اگرچه هر نوع قتلی در نوع خود منحصربهفرد است، اشکالی از قتل میتواند دربرگیرندة ویژگیهای مشترکی باشد و این امر بیانگر آن است که قتل بهصورتهای متعددی الگو مییابد. پژوهش حاضر با اتخاذ یک رویکرد کیفی و با تأکید بر دادههایی که از طریق مصاحبههای عمیق نیمساختیافته با 14 قاتل (12 مرد و 2 زن) حاصل شده است، سعی بر شناسایی تیپهای مختلف قتل و فهم چرایی و چگونگی شکلگیری پدیدة قتل دارد. دادههای حاصل از مصاحبههای عمیق آشکار میسازد که قتل یک نوع رفتار یا حادثه نیست، بلکه ماهیت قتل، متنوع است و در زمینة اجتماعی و فرهنگی ساخته و برساخت میشود. نتایج پژوهش نشان میدهد که قتل در زمینههای مختلفی چون گروههای بزهکار، خانواده، خیابان، در تقارب با سایر جرائم رخ میدهد و بهطور تصادفی توزیع نمیشود، بلکه یک کنش متقابل بین دو یا چند نفر از افرادی است که در بیشتر اوقات یکدیگر را میشناسند و در تنازعات بین شخصی، خشونت بهصورت یک فرایند پویا بین افراد در یک روابط قرینهای رد و بدل میشود. آنچه ماشة خشونت را میکشد، عاملهای ترس، رنجش و نفرت، ناامیدی، جاهطلبی و خشم و نمایش است و بیشتر قتلها ناشی از تضاد افراد بر سر مسائل جزئی است و ازاینرو میتوان آنها را قتلهای مواجههای نامید و تعداد کمی از قتلها، قتلهای انتقامی است که میتواند منعکسکنندة یک تصمیم عقلانی، تحقیرشدگی یا ناامیدی باشد.